نویسندگان: خدیجه کشاورز، فردوس شیخالاسلام، فاطمه موسوی ویایه
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
دانشگاه در ایران یکی از مهمترین فضاهای حضور اجتماعی زنان است و برای بسیاری از زنان جوان به ویژه زنان ساکن شهرهای کوچک و روستاها مهمترین پنجره مشارکت اجتماعی است. علیرغم دستاوردهای اجتماعی انکارناپذیر دانشگاه برای زنان، یکی از مشکلات تحصیل زنان، وقوع آزار جنسی در دانشگاه است که پدیدهای جهانی است. برخی مطالعات و گروههای پژوهشی دانشگاهی در بعضی دانشگاهها تلاش برای مستند کردن این پدیده و چارهجویی برای آن را در دستور کار خود قرار دادهاند.
این پژوهش به دنبال فهم چگونگی عملکرد آزار جنسی میان استاد و دانشجو در یکی از دانشگاههای ایران به روایت دانشجویان است. سوالات تحقیق عبارتاند از: کدام عوامل و شرایط، زمینهساز وقوع آزار جنسی در محیط دانشگاه است؟ دانشجویان دختر قربانی آزار جنسی در دانشگاه به چه استراتژیها و راهبردهایی برای مقابله با آن متوسل میشوند؟ کدام عوامل مانع آشکارسازی و پیگیری آزار جنسی در دانشگاه است؟
دادههای این تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی در مطالعهای کیفی و با ابزار مصاحبه نیمهساختیافته در دانشگاهی در یکی از استانهای مرزی جمعآوری شد. با ۱۵ نفر از دانشجویان و تازه فارغالتحصیلشدگان دختر که آزار جنسی در دوران تحصیل را تجربه کرده یا در اطرافیان خود شاهد آن بودند مصاحبه شد و دادههای به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفت.
در روایات برخی از دختران دانشجوی مشارکتکننده در این پژوهش ردپای فرهنگ تجاوز در دانشگاه را میبینیم. استادانی که بهرغم آگاهی از تعرض همکارانشان به دانشجویان، چشم بر عمل آنها میبندند؛ خشونت اعمالشده بر دانشجو را کوچک میشمارند و در مواردی نیز قربانی را مقصر جلوه میدهند؛ دانشجویانی که با سکوت، بیتفاوتی، کوچکشماری و بدیهیشماری خشونت جنسی و در نهایت مقصر جلوهدادن آزاردیده به تداوم این تعرضها کمک میکنند و سر آخر، حراست دانشگاه که در پیگیری شکایت دانشجویان جدیت ندارد.
به گفته دانشجویان، برخی دختران با این وضعیت بازی و از آن استفاده میکنند ولی حتی هنگامی که با زنانی مواجه میشویم که از این وضعیت برای ترقیهای کوچکی استفاده میکنند، باید از مناسباتی انتقاد کرد که به استاد مرد اجازه میدهد از قدرتش در جهت برآورده کردن تمایلاتش سوءاستفاده کند. زمینهای مورد انتقاد است که نه تنها جنسیِ دیدن دانشجویان دختر را طبیعی فرض میکند که اساتید و کارکنان اداری مرد دانشگاه را از مجازات مصون نگاه میدارد.
سکوت مقامات دانشگاه در برابر آزارهای جنسی به دلیل سیطره روابط قدرت/ ارزش در دانشگاه است که خودِ آن به چند علتِ دیگر برمیگردد: مردبودنِ تمامی مدیران ردهبالا و حساسیت جنسیتی نداشتنشان؛ وجود لابیهای مردانه که باعث شده است در صورت اعتراض و شکایت، پیگیریها به نتیجه نرسد. ارزشها و هنجارهای فرهنگی مردسالارانه که فرض میکند که هرگونه مزاحمت و تعرضی از سوی زن تشویق یا پذیرفته شده، یا اگر هم زور بوده، بههرحال آبروی او را از بین برده است.
حفظ استاد آزارگر، حفظ قدرت و اعتبار دانشگاه است و در برابر استاد برجسته و باسابقه، دانشجوی آسیبدیده کماهمیتتر و قابل چشمپوشی است. در نگاه همسو با فرهنگ تجاوز، قدرت کمتر زنان در رابطه با استادان مرد لحاظ نمیشود زیرا دختری که از شهر دیگری آمده، استقلال مالی ندارد، با تعصب و ناموسپرستی خانوادهاش در معرض تهدید است و دانشگاه هم از او حمایتی نمیکند، خود را در برابر پیشنهاد رابطه از سوی کارفرما، استاد، دانشجو یا فرد دیگری که گاه مدارکی مثل عکس و فیلم از دختر در دست دارد، بیپناه میبیند.
قومیتگرایی در این دانشگاه خاص و عدم حساسیت بوروکراسی به آزار جنسی زنان، شرایطی را به وجود میآورد که شکایت قربانیان نادیده گرفته میشود و یا آنها برای حفظ آبرو ناچار به سکوت میشوند. پیامد این شرایط به فروپاشی اعتماد دانشجویان به جایگاه دانشگاه، ازخودبیگانگی و سرخوردگی ایشان میانجامد. درنهایت، دانشگاه در تحقق آرمانهای خود برای پاسخ به نیازهای جامعه و رشد و توسعه سامان اجتماعی عادلانهتر، ناموفق میماند.
متن کامل مقاله را از اینجا دانلود کنید.
تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل...
ما را در سایت تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fragilesociety بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 14:32