بازتعریف هویت مادرانه

ساخت وبلاگ

● در صد سال اخیر در ایران، نهاد خانواده مانند سایر نهادهای اجتماعی تغییر کرده است. در جامعه سنتی نظم جنسیتی مردسالارانه حاکم بود که «ایدئولوژی مادری» بخشی از آن است. بنا بر ایدئولوژی وظیفه زن‌ها مادر شدن و بزرگ کردن بچه ها در کنار خانه‌داری است، زن باید همسری مطیع و مادری فداکار باشد در حالیکه فضای عمومی اشتغال، سیاست، دین در حوزه امور مردانه قرار می‌گیرد. ایدئولوژی مادری به هر زنی می‌گوید فقط وقتی مادر شوی کامل خواهی شد و باید از مادری‌تان لذت ببرید، اگر نقش مادری‌تان را به عنوان مهمترین بخش هویت زنانه‌تان قرار نمی‌دهید و برای بچه هایتان فداکاری نمی‌کنید، مادر بدی هستی، زن بدی هستی.

● البته در جامعه سنتی فرزندآوری انتخاب نبود یعنی هر زن متأهل چه می‌خواست و چه نمی‌خواست بچه‌دار می‌شد و چون نرخ مرگ و میر بالا بود، زنان ناچار بودند مرتب بارداری و زایمان را تجربه کنند. بخش بزرگی از سال‌های زندگی زن در بارداری، زایمان، شیردهی و تجربه مرگ کودکانش می‌گذشت. در عصر قاجار یک زن به طور میانگین  ۱۰ بار باردار می‌شد و از این تعداد نیمی از فرزندانش به پنج سالگی نمی‌رسیدند، بخش بزرگی از سال‌های زندگی زن در بارداری، زایمان، شیردهی و تجربه مرگ کودکانش می‌گذشت، در جامعه سنتی امید زندگی ۵۰ سال بود و یک زن از ۱۵ سالگی تا حدود ۴۵ سالگی در حال تجربه زایمان‌های مختلف، بارداری، شیردهی و پرورش و تجربه سوگ برای مرگ بچه‌هایش بود حتی قبل از اینکه به ۴۰ سالگی برسد دخترش ازدواج می‌کرد و همزمان در نقش مادر و مادربزرگ ظاهر می‌شد، معمول بود و هنوز هم هستند کسانی که دایی یا خاله‌شان چند سال کوچک‌تر باشد از آن‌هاست. یعنی حدود دو سوم از زندگی یک زن صرف مادری و فرزندپروری می‌شد.

● در دوران مدرن در جامعه ایرانی هم مثل سایر کشورهای جهان تغییراتی ساختاری رخ داده است که از پررنگ بودن هویت مادری در زندگی یک زن کاسته می‌شود. مناسبات نهاد خانواده تغییر کرده است و از همه مهمتر تعداد فرزندان هر خانواده کم شده است. با توجه به بالا رفتن سن امید به زندگی و کم شدن تعداد فرزندان، زنان دیگر نمی توانند هویت خود را تنها با مادری تعریف کنند. میانگین سن ازدواج خانم‌ها ۲۴ سال است و اگر یک زن به روال معمول اولین بچه‌اش را در ۲۷ سالگی و دومی را در ۳۰ سالگی به دنیا آورد، این بچه‌ها در سن ۳۶ سالگی این خانم وارد مدرسه می‌شوند یعنی این که ساعاتی از روز را از خانه غیبت می‌کنند و خوب زن در خانه جه کند؟ حتی اگر چند سالی هم گرفتار تکالیف و مدرسه باشد، با رسیدن بچه‌ها به نوجوانی نمی‌تواند هویتش در چند دهه زندگی پیش رو را تنها با مادری تعریف کند. اصلا برای زن مدرن که امید به زندگی حدود هشتاد سال دارد، مادری بخش کوچکی از سال‌های زندگی را معنا می‌دهد، کمتر از یک پنجم عمرش. تازه نیروی کمکی هم دارد و می‌تواند بچه را از یک سالگی به مهد یا پرستار بسپارد یعنی وظایف مادری را باز محدودتر اجرا کند.

● در تمام کشورهای جهان همزمان با توسعه و تغییرات سیاسی و اجتماعی، نظم جنسیتی مردسالاری در عرصه خصوصی و خانوادگی تضعیف می‌شود و خانواده مردسالار هر روز بیشتر به سمت خانواده مدنی می‌رود، انتظارات از زندگی زناشویی، شیوه همسرگزینی و روابط زوجین تغییر می‌کند، روابط بین والد و کودک نیز عوض می‌شود و مفهوم مادری تغییر پیدا می‌کند. هر روز زنان بیشتری ایدئولوژی مادری که تمام امور بچه را بر عهده مادر می‌داند و هر اشکالی در تربیت را تقصیر مادر می داند را زیر سؤال می‌برند و پدر را هم در تربیت فرزندان سهیم می دانند. هر روز بر تعداد زنانی که حکم «به خاطر بچه باید بسوزی و بسازی» را نفی می‌کنند و طلاق می‌گیرند افزوده می‌شود. بخشی از این تغییرات قابل انتظار بوده و در همه کشورهای جهان در حال وقوع است یا قبلا رخ داده، جامعه ما هم از این مرحله عبور می‌کند و تغییرات نهاد خانواده و شرایط زنان همچنان ادامه خواهد داشت.

خلاصه مصاجبه من با ایلنا، اگر علاقمندید متن کامل مصاحبه را در اینجا بخوانید.

تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل...
ما را در سایت تحلیل طلاق دختران نوجوان متاهل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fragilesociety بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:31